افسانهی پیشگامی ایتالیا
مترجمان: مسعود رجبی
موسی عنبری
ونیزیها، پیزاییها و جنواییها، همگی عادت داشتند كه گاهی به عنوان مهاجم ...، گاهی به عنوان مسافر [به مناطق اسلامی] بیایند و با كالاهایی كه میآوردند بر اسلام غالب شوند... . اكنون هیچ یك از آنان نیستند كه سلاحهای جنگی شان را به سرزمین ما بیاورند و گزیدههایی از آنچه میسازند و دارند به ما هدیه كنند... [زیرا ما اكنون با آنان ارتباطات پررونقی داریم و شرایطی را با آنان تنظیم كردهایم] به گونهای كه ما درخواست میكنیم و آنان تفقد میكنند، ما...
صلاح الدین ایوبی1178
هركه حاكم مالاكاست، گلوی ونیز را به دست دارد.
تام پییر
پیدایش اقتصاد بازار گسترده در چین در طول قرن یازدهم، برای تفسیر توازن جهانی، یعنی مخالفت انتقادی با عملكرد فرمایشی و حركت به سوی عملكرد بازار، كافی بوده است... به موازات اینكه اسرار تكنیكی چینیها به خارج شیوع پیدا كرد، در دیگر بخشهای جهان قدیم، به ویژه اروپای غربی، احتمالات جدیدی باز شد.
ویلیام مك نیل
نویسندگان اروپامداری، بر انقلاب تجاری بعد از 1000م تأكید خاصی دارند. پیشرفتهای مهم در نظامهای دریانوردی و مالی نیز مورد توجه ویژه این دیدگاه هستند. به ما گفته شده است كه در پس این پیشرفتها، نبوغ ایتالیاییهای متمدن و پیشرو قرار داشته است. یكی از اندیشمندان در این خصوص مینویسد: "امروزه به سختی چیزی را میتوان یافت- مانند مالیات بر درآمد- كه سابقهی آن به نبوغ جمهوریهای ایتالیا باز نگردد" (1). به همین شكل، عمده تبیینهای اروپامداری در مورد قدرتهای پیشتاز جهان پس از سال 1000م، با ونیز آغاز میشوند (2).
این مقاله ادعا میكند كه داستان "پیشگامی ایتالیا" فقط یك افسانه است. درواقع، ایتالیا قدرت اقتصادی خود را به واسطهی واقع شدن در قلمرو یك اقتصاد جهانی با پیشگامی و رهبری قدرتهای ما پیش شرقی خود به دست آورده بود. اشتباه است كه بگوییم ایتالیا جهان را كشف كرد و آن را تغییر داد. واقعیت این است كه جهان پیشرفتهتر شرق بود كه ایتالیا را پیدا كرد و موجب پیدایش و پیشرفت آن شد. ادعای اصلی این است كه كم و بیش كلیهی نوآوریهای متعلق و منسوب به توسعهی سرمایه داری ایتالیا، در عمل از شرق مترقی، به خصوص خاورمیانه و چین برگرفته شده است و در خلال دوران جهانی شدن شرقی از راه جهان اسلام به دیگر نقاط جهان گسترش یافت. نكتهی دیگر آنكه، اگرچه ایتالیا در توسعهی شبه قاره عقب مانده اروپا پیشگام بوده است، در بستر بزرگتر جهانی، فقط نقش بازیگری كوچك را داشته و همواره در مقایسه با حكومتهای پیشرفته مسلمان و بازرگانان خاورمیانه و به ویژه شمال آفریقا، نقش ضعیفی را ایفا میكرده است.
تجارت شرق، عنصر پنجم انقلابهای بزرگ تكنولوژیكی و نهادی اروپا در قرون وسطی
مورخان اروپامدار به طور معمول اروپای پس از سال 1000م را بر پایهی اقتصاد یا تمدن خود اتكا و مستقل میبینند. در این دیدگاه، شهرها به طور خاص "خودمختار" (3) تلقی شدهاند. "درواقع این شهر قرون وسطایی بود كه مانند حل شدن در خمیری بزرگ، عامل پیدایش اروپا قلمداد میشود" (4). در نگرش اروپامداری، تكثیر و ازدیاد شهرها، پدیدهای "جادویی" به حساب میآید. چون برداشت این است كه با پایان گرفتن هرج و مرجهای ویرانگر داخلی اروپا در خلال سالهای 370 تا 1000م و برقراری نظم داخلی، شهرها و تجارت توسعه یافتند. فرض پایهی این ادعا این بوده كه "انسان اروپایی" به طور ذاتی از نظر اقتصادی، عقلانی است و در صورت ایجاد شرایط مناسب (مانند صلح، دولتهای خلاق گرا و با اقتصاد آزاد)، به طور طبیعی بر اوضاع مسلط میشود و به بهترین شكل عمل میكند- یعنی تجارت. آدام اسمیت در این باره چنین میگوید" این طبیعت انسانی است كه معامله میكند، كالا داد و ستد میكند و كالایی را در قبال كالای دیگر معاوضه میكند" (5). در اینجا یكی از پیش فرضهای كلاسیك اروپامداری وجود دارد و آن اینكه:" آزادی غربی" موجب رشد و توسعهی تجاری و سرمایه داری شد و این فرض به بهترین گونه، خود را در این مثل قرون وسطایی نشان داده است كه: "آب و هوای شهر (غربی)، تو را آزاد میسازد." (6)معمای خاص دیگر در چارچوب اروپامداری، مفهوم "تجارت دوردست " (7) بوده كه بسیار مورداستفاده قرار گرفته است. معماست چون در یك سوی این زنجیره، اروپا قرار دارد و مشخص نیست كه در سوی دیگر زنجیره، چه قرار دارد. موضوعی كه به طور معمول نادیده گرفته شده این است كه در سوی دیگر این زنجیره، شرق قرار داشته كه حتی در پیدایش و رونق تجارت اروپا نیز نقش حیاتی ایفا كرده است. تجارت اروپا در نهایت با سرازیر شدن كالاهای شرقی به اروپا از راه ایتالیا امكان پذیر شده است. دوم آنكه در جریان این ارتباط، منابع مختلف شرقی از جمله ایدهها، نهادها و فناوریها از خاورمیانه و چین از راه ایتالیا به درون اروپا اشاعه یافتند و این جریان اغلب از راه شاهرگ تجاری اقتصاد جهانی، انجام گرفت. البته قصد نداریم بگوییم ایتالیا در رونق تجارت، تولید و سرمایه گذاری اروپا اهمیت نداشته، بلكه برعكس در این فرایند نقش مركزی داشته است.اما ایتالیا تنها به این دلیل توانسته بود این نقش مهم را بازی كند كه یكی از مجراهای عمده ورود منابع شرقی (نه فقط تجارت) به داخل اروپا بود و از این رهگذر اروپا را دگرگون كرد.
ایتالیا در اواخر قرن هشتم به شاخههای بسیاری از اقتصاد جهانی متصل بود كه اروپا، آفریقا و آسیا را زیر نفوذ خود داشت. این مسئله به ایتالیا مزیت خاصی اعطا كرده بود، زیرا این امتیاز و سرنوشت ایتالیا، حاصل ورود مستقیم این كشور در اقتصاد پر رونق جهانی تحت رهبری آسیا- آفریقا بود. همان گونه كه ابولقود میگوید:
ورود مستقیم ثروتمندان شرق، نقش شهرهای بندری بازرگانان ایتالیایی را از انفعال به فعال تبدیل كرد. برگزاری نمایشگاه شامپانی (8) در قرن دوازدهم، نشانی از تقاضای افزایش یافته برای كالاهای شرقی بعد از جنگهای صلیبی و عرصهی فزایندهی كالاهایی بود كه آنان میتوانستند تحویل دهند (به دلیل موقعیت استراتژیك ایتالیا در مناطق ساحلی تحت كنترل شرقیان) (9).
ونیز در نهایت بر جنوا پیروز شد و این مسئله نه به دلیل نبوغ آن، بلكه به دلیل دسترسی سودآورشان به شرق از راه مصر و خاورمیانه بود. برودل این گفته را با بحثی جدلی تأیید میكند:
آیا دلیل برتری ونیز در اروپا را میتوان روابط مرجح و قدیمی آن با شرق دانست، در صورتی كه شهرهای دیگر اروپا بیشتر با جهان غربی سروكار داشتند، در نتیجه به آهستگی شكل گرفتند؟... نیروی حیاتی تجارت ونیزی، ارتباط با لِونت (خاور دور [شرق]) (10) بود. بنابراین اگر ونیز به صورت یك شهر ویژه ظاهر شد به علت این است كه كلیهی فعالیتهای تجاریاش توسط شرق هدایت و كنترل میشد. (11)
كوتاه سخن آنكه، ایتالیاییها در اشاعه تجاری كردن در میان سرزمینهای مسیحی نشین، نقش بسیار مهمی داشتند، اما آنان برخلاف دیدگاههای اروپامدار، پیشگامان بزرگ تجاری در جهان نبودند، همچنین تا حوالی سالهای 1291م تابع مقررات و شرایطی بودند كه توسط مسلمانان خاورمیانه و پس از آن توسط مصریان وضع میشد. و سرانجام آنكه مهمترین كاركرد پیوندهای تجاری ایتالیا با خاورمیانه و پس از آن مصر در این واقعیت نهفته است كه این راههای تجاری یكی از جمله مسیرهایی بودند كه بسیاری از منابع مهم شرقی به وسیلهی آن به داخل اروپا گسترش پیدا كردند تا غرب عقب مانده را بارور كنند. این منابع شرقی، پاگیری انقلابهای متعدد اقتصادی و دریانوردی در ایتالیا را به همراه داشت، اما همگی آنان ناعادلانه به نام ایتالیا تمام شد.
ریشههای شرقی انقلاب مالی و پولی
پیش فرض غالب این است كه ایتالیاییها پیشگام مجموعهی كاملی از مؤسسات مالی بودهاند. آن گونه كه به ما گفته شده است، مهمترین نوآوری در این خصوص، كامندا (12) بود كه ادعا شده در حوالی قرن یازدهم توسط ایتالیاییها ابداع شده است. (13) كامندا قراردادی بود كه براساس آن یك سرمایه گذار، سفر تجاری یك بازرگان را تأمین اعتبار میكرد. این قرارداد نه تنها از راه جمع آوری سرمایه و گرد هم آوردن نیروی كار تجاری به تجارت بین المللی كمك میكرد، بلكه پیامدهای مشابهی، مانند خلق بازار بورس داشت؛ به این صورت كه بازاری را برای پس اندازها ایجاد و از این راه شعلههای توسعهی اقتصادی را افروختهتر میكرد. با وجود این باور عام، واقعیت این است كه كامندا در خاورمیانه ابداع شد. اگرچه ریشههای این موضوع به دوران پیش از اسلام بازمی گردد (14)، اما توسعهی بیشتر آن توسط بازرگانان صدر اسلام صورت گرفت. (15) ابراهام اودویچ (16) مینویسد كه "شكل اسلامی این قرارداد (با نامهای خیارات (17)، مضاربه (18) و...) جزو اولین نمونههای كارها و قراردادهای مالی هستند كه با مؤسسات اقتصادی و قانونی كه بسیار بعدها در اروپا با عنوان كامندا شناخته شد، یكی هستند (19). این موضوع به طور كامل روشن است، چون خود محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز از بازرگان كامندا بود. استفادهی ایتالیاییها از این شكل قرارداد تجاری تعجب آور نیست، زیرا آنان مستقیم با سیستم تجاری عربها پیوند داشتند. از قرن هشتم، خیارات در اسلام نه تنها برای تجارت، بلكه برای اهداف اعتباری و تولیدی نیز به كار گرفته میشد (20). همچنین كشف برخی دیگر از نهادهای مالی نیز مانند مؤسسات اعتباری، كارهای بانكی، بیمه و برات به نام ایتالیاییها ثبت شده است. اما واقعیت این است كه همهی این مؤسسات برگرفته از خاورمیانهی اسلامی یا خاورمیانهی پیش از اسلام هستند. بسیاری از این فنون داد و ستد، پیش از آنكه قرآن آنان را تأیید كند، به خوبی وجود داشتهاند (21). سومریها و ساسانیها پیش از پیدایش اسلام، از بانك، برات و چك استفاده میكردند، اما مسلمین بیش از دیگران این كارهای اولیه را جلو بردند. جالب است كه یكی از دلایل پیشرفتهای مسلمین در این زمینه این بود كه سرمایه داران میبایست مشكل تحریم ربا در اسلام را به شكلی معقول حل كنند. برای مثال گاهی برای پرداخت پول حدود دو ماه یا بیشتر طول میكشید، اما پول بیشتر پرداخت میشد تا موضوع شكل ربا پیدا نكند. به این ترتیب، تشكیل این مؤسسات مالی ضروری بود. (22) تعداد بانكداران مسلمان خیلی زیاد بود و در عین حال به عنوان صراف ارزهای بین المللی نیز فعالیت میكردند. بانكها نیز برای كسب سود، با پرداخت پول پیش یا اعتبار، مبادرت به قراردادهای كامندا میكردند. همچنین كانالهای حیاتی، تجارت جهانی بودند كه سرمایهها را از نقطهای به نقطه دیگر انتقال میدادند. بانكدارها، برای فواصل دور، برگههایی شامل "مطالبه نامه" (23)، سفته جات (برگههای ثبتی برای دریافت در مقصد) و حواله (دستور پرداخت) صادر میكردند كه امروزه با چك همسان است. ابولقود در مورد برگههای حواله میگوید: در قسمت سمت چپ بالای كاغذ، مقدار پول پرداختی به عدد و در قسمت پایین آن تاریخ و نام پرداخت كننده نوشته میشد (24). بر اساس گفتهی ابولقود، مطالبه نامه در اصل ابتكار ایرانیان بود و آنان قرنها قبل از اروپا، از آن استفاده میكردند.در پایان، ابداع نظامهای حسابداری پیشرفته را نیز به ایتالیاییها نسبت میدهند. اما واقعیت این است كه نظامهای حسابداری متعددی، به ویژه در خاورمیانه، هند و مهمتر از همه در چین به خوبی توسعه یافته بودند (25). برخی از این نظامهای حسابداری همانقدر كه ماكس وبر روش "حساب و دفترداری دوگانه" (26) غربی را تحسین میكرد كارآمد بودند. در غرب روش حسابداری ساده بیش از هر روش دیگر استفاده میشد و این روش تا آخر قرن نوزدهم، رایج بوده است (27). بازرگانان ایتالیایی تنها زمانی از ریاضیات استفاده و آن را جانشین نظام قدیمی چرتكه كردند كه یك بازرگان اهل پیزا به نام لئوناردو فیبوناسی، دانش شرقی را در 1202م به ایتالیا منتقل كرد. در پایان، بحث را با گفتار شایستهای از جك گودی به پایان میبریم:
آنچه ما در ایتالیا مییابیم، نوعی تولد دوباره، احیا یا بازآفرینی نهادهایی بوده كه به اشكال گوناگون در شرق نزدیك وجود داشته است... درست است كه زنجیرهای از حسابداری تجاری و مالیه مبتنی بر بازار، از نمایشگاه شامپانی گرفته تا بانكداری ثابتتر و زنجیرهای از اسناد تجاری و انجمنهای تجارتی شامل كامندا و شركتهای سهامی گروهی برای نظام سرمایه داری صنعتی غرب مهم بودند، اما این زنجیره، پیشتر در دیگر نقاط جهان وجود داشته است (28).
ریشههای شرقی انقلاب دریانوردی و مسیریابی
انقلاب دریانوردی بر پایهی اسطرلاب، قطب نما، بادبانهای سه گوش، دیرك عمود عقب كشتی و سیستم دكلهای سه گانه و روشهای نوین دریایی صورت گرفت. بادبان سه گوش به شكل مثلث بود و به واسطهی طناب بلندی كه در زاویه 45 درجه با دكل قرار داشت، آویزان میشد. این بادبان در جهت باد و مسیر مناسب قرار میگرفت. این نوآوری بسیار بااهمیت بود، چون برخلاف بادبانهای مربعی شكل، بادبانهای سه گوش حتی از بادی كه از مسیر رو به رو میآمد، برای حركت كشتی استفاده میكرد. مشكل بزرگی كه تجارت دریایی اروپا با آن رو به رو بود، اندازه كشتیها بود كه برای حمل محمولههای دریایی بزرگ و كوچك استفاده میشدند. پیشرفت فنی بسیار مهم برای رفع این مشكل، دیرك عمودی عقب كشتی بود (قرن سیزدهم). این دیرك در عقب كشتی نصب میشد و به این وسیله ساخت كشتیهای بزرگتر امكان پذیر شده و فضای كشتی برای حمل محمولههای بزرگتر چند برابر میشد. محدودیتهای مربوط به مسیریابی كه در چارت پورتولان مطرح شدند، برای دریانوردی در مسیرهای داخلی اروپا كافی بودند، اما برای سفر در اقیانوسها به هیچ وجه دقیق نبودند. این مشكل با ابداع اسطرلاب حل شد. اسطرلاب این امكان را ایجاد میكرد كه با در نظر گرفتن ستارگان، بتوان موقعیت جغرافیایی زمین را ترسیم كرد. ابداع قطب نما نیز به همین اندازه اهمیت داشت. چون در زمانی كه ستارگان معلوم نیستند، نمیتوان از اسطرلاب استفاده كرد. در این مواقع، همچنین در آب و هوای ابری از قطب نما استفاده میشد. این نوآوری، طول سفرهای دریایی را از شش ماه در سال به یك سال میرساند. در نتیجه تعداد سفرهای دریایی را دوبرابر كرد. این دستاورد بزرگ، اروپاییان را قادر ساخت كه به سوی اقیانوسها رهسپار شوند. اما واقعیت این است كه این ابداعات، هرچند در اروپا به موفقیتهایی انجامیدهاند، اما بیشتر آنان در شرق صورت گرفتند و به تدریج توسعه یافتند.اسطرلاب نخست در یونان قدیم مشاهده شد كه البته جزییات این موضوع به هیچ وجه روشن نیست. اما این مسلمانان بودند كه عهدار كلیهی این نوآوریها شدند. به نظر میرسد اختراع و به كارگیری این وسیله در میان مسلمانان در اواسط قرن هشتم میلادی توسط الفرازی بوده است (گاهی ادعا میشد مبدع فردی به نام ماشاءالله بوده است كه چنین نیست). در قرن نهم، دانش اسطرلاب در حال پیشرفت بود و در اواسط قرن دهم میلادی از راه اسپانیای عهد مسلمین به اروپا انتشار پیدا كرد (29). جالب اینكه قدیمیترین متن لاتین در مورد اسطرلاب با نام sententie astrolabi كه به اواخر قرن دهم هجری قمری در شمال اسپانیا بازمی گردد، مبتنی بر متون اسلامی متعدد از جمله دانش نامه خوارزمی است. (30) بسیاری از منجمان اسلامی در علم اسطرلاب دگرگونی و اصلاحاتی به وجود آوردند و استفادهی منظم از این وسیله را بعدها برای اروپاییان امكان پذیر كردند.
در اروپا، اولین بار در سال 1185م از قطب نمای دریایی استفاده شد. ایتالیاییها یا ملتهای دیگر اروپایی مبدع این وسیله نبودند. زیرا حوالی سالهای 1090م، بر روی كشتیهای چینی، قطب نما نصب شده بود (31). قطب نمای دریایی، نقطهی اوج مجموعهای از اختراعات چینیها در سال 83م بود. در این سال شكل ابتدایی قطب نما ساخته شد. حتی در قرن چهارم پیش از میلاد نیز قطب نماهای بسیار ابتداییتر آهن ربایی كشف شده بودند. ایتالیاییها قطب نما را از شرق فقط وام گرفتند. این وسیله در اصل اختراع چینیها بود و مسلمین آن را به اروپای عقب مانده رساندند و در آنجا گسترش یافت (32). در اینجا به بررسی ریشههای فناوریهای جدید دریانوردی میپردازیم و بحث خود را با ادعای لین وایت (33) ادامه میدهیم كه میگوید: بادبانهای سه گوش در اصل در اروپا ابداع شده بودند... و در انتهای قرن پانزدهم این فناوری توسط پرتغالیها به مسلمین انتقال داده شد. این ادعا نادرست به نظر میرسد، چون از قرنهای سوم و چهارم میلادی به بعد، ایرانیان از راه خلیج فارس به هند و آن سوی هند كشتیرانی میكردند. در اواسط قرن هفتم مسلمانان در طول اقیانوس هند دریانوردی میكردند. ایرانیها و عربها بدون به كارگیری بادبانهای سه گوش هرگز نمیتوانستند به وطنشان بازگردند، زیرا در خلیج فارس بادهای شمالی جریان عمده هوا را تشكیل میدهد. بدون بادبانهای سه گوش، كشتیهای خاورمیانه نمیتوانستند در اقیانوس هند رفت و آمد كنند...
ریشههای شرقی "انرژی" اروپایی و انقلابهای پیش از عصر صنعتی شدن
كارلو سیپولا (34) با تمجید از انقلاب انرژی در دوران قرون وسطی، بیان میكند كه آسیابهای آبی، به طور دقیق ابداع اروپا بوده و سند آن، نبود این آسیابها در شرق است (35). آرنولد پیسی (36) مخالف این گفته چنین میگوید:به طور معمول تصور میشد كه آسیابهای آبی فقط ابداع اروپایی بوده است، اما امروزه مشخص شده كه در مجاورت بغداد، آسیابهای آبی متعددی استفاده میشده است. در این منطقه دو یا سه قرن پیش از آشنایی اروپا با آسیابهای آبی، از انرژی آب برای ساخت كاغذ نیز استفاده میشده است (37).
درواقع، پیشی موضوع را خوب درك كرده است. الحسن و هیل (38) نیز مینویسند:
... در تمامی سرزمینهای مربوط به قلمرو مسلمین، از اسپانیا و شمال آفریقا گرفته تا آسیای میانه، آسیابهای آبی بسیاری كار میكردند. (39)
جالب است كه در خاورمیانه، در مسیر رودخانهها، دولابها و آسیابهای آبی زیادی وجود داشتند كه برای آبیاری، آسیاب كردن غلات و پرس كردن فلزات به منظور اهداف صنعتی به كار گرفته میشدند. در شهر حمای سوریه، آسیابهای بزرگی به نام نوریاس (40) روی رودخانه اورنتس (41) قرار داشتند كه وسایل چوبی بالابرنده آب در آنان حدود 18 متر طول داشتند. در اسپانیای عصر مسلمین نیز، نوریاسها و آسیابهای آبی ساخته میشدند. خاورمیانه از هزارهی دوم میلادی، بسیاری از روشهای كنترل و بهره گیری از آب را توسعه داده بود كه از جملهی آنان میتوان به كانالهای انتقال آب به شهرها و روستاها، به ویژه كانالهای زیرزمینی، مانند قناتها در ایران و خاترا (42) در مراكش اشاره كرد. (43) سیستمهای آبیاری را نمیتوان نشانهی استبداد شرقی دانست، چون این سیستمها در خاورمیانه، اغلب منطقهای و محلی بودند و به هیچ روی در قالب تمركزگرایی دولت مستبد شرقی جای نمیگرفتند.
با این حال، اروپامداری با بی توجهی به دستاوردهای اسلامی، ادعا میكند كه آسیابها به خیلی پیشتر، یعنی دوران امپراتوری رم باز میگردند و از آنجا ریشه میگیرند. اما در ظاهر آسیابها نخست در مصر باستان توسعه یافتند و سپس به قلمرو امپراتوری رم گسترش پیدا كردند. البته آسیابهای آبی در این زمان هنوز ابداع نشده بودند (44). اولین آسیابهای آبی در قرن اول پیش از میلاد در چین ساخته شدند. آسیابهای قرون وسطی اروپاییان، تحت تأثیر آسیابهای رومی، شكل گرفتند. رومیان برخلاف چینیها در آسیابهای خود از چرخهای عمودی استفاده كردند و این مسئله اساس آسیابهای آبی بعدی در قرون وسطی را شكل داد. اما تأثیر چینیها با این واقعیت آشكار شد كه آسیابهای آبی قرون وسطی اروپا به طور كامل متكی بر "چكش اهرمی بال نگر" (45) بودند و این سیستم در قرن چهارم پیش از میلاد در چین ابداع شده بود.
بحث دیگر در این قسمت این است كه آیا آسیابهای بادی، نوآوری منحصر به فرد اروپاییان در قرن سیزدهم بود؟ این حرف درست نیست. چون اولین آسیابهای بادی در سال 644م در ایران وجود داشتهاند. به قول نیدهام، شاید در آثار برادران بنی موسی (850 تا 870م) به طور قطعیتر به وجود آسیابهای بادی اشاره شده باشد. اما یك قرن پس از آن، نویسندگان قابل اعتمادی (مانند ابواسحاق استخری و ابوالقاسم ابن حوقل) از وجود آسیابهای بادی بزرگ در سیستان (و بلوچستان) سخن گفتهاند (46). بعدها آسیابهای بادی از ایران نه تنها به اروپا، بلكه به افغانستان و سپس به چین نیز گسترش پیدا كردند (47). یكی از علائمی كه ریشههای ایرانی این آسیابها را نشان میدهد خطوط برافراشته آسیابهای بادی خاورمیانه است كه افقیاند، اما خطوط آسیابهای اروپایی عمودی هستند. اینكه بگوییم طرح واقعی آن به اروپا اشاعه نیافت، منصفانه به نظر میرسد، اما اینكه بگوییم به هیچ وجه از تولیدات ایرانیان نبوده، غیرمنصفانه است. زیرا روشن است كه ایدهی آسیابهای بادی از ایران اشاعه یافت. بی گمان بعید نیست كه جنگجویان صلیبی اروپایی در طول "ماجراجویی هایشان" بی شك به آسیابهای بادی ایرانی برخورد كرده باشند [با توجه به اینكه بسیاری از آنان در خاورمیانه اقامت كردند و ساكن شدند] و آن را بعد از مدتی به اروپا بردند.
كارخانههای تولید پارچه
دو صنعت مهم اروپا پس از 1000م، تولید پارچه و كاغذ بود. تولید آهن نیز به تدریج اهمیت روزافزون یافت. در ظاهر مجموعهای از فناوریهای تولید پارچه از شرق به اروپا گسترش و توسعه یافته بود كه مهمترین آنان عبارت بودند از: چرخ ریسندگی، نخ كشی و پدال مخصوص دستگاه بافندگی. چرخ ریسندگی ابتدا در چین ابداع و در قرن سیزدهم توسط اسپانیای عصر مسلمین به ایتالیا برده شد (48). بی دلیل نیست كه ماشینهای ابریشم بافی قرن سیزدهم ایتالیا شباهت خیلی زیادی با نمونه ماشینهای چینی داشتند. هاگ آنور (49) مینویسد:هنگامی كه فرمانروایی تاتار به دست كوبلای خان شكل گرفت و آسیا را تصرف كرد، پارچههای چینی از راه مسیرهای كاروانی به خاورمیانه و اروپا حمل میشدند. بالدوسی پگولوتی در توصیف این مسیر كاروانی میگوید، این مسیر، شبانه روز از امنیت كامل برخوردار بوده است. تعجب ندارد كه پارچههای زربافت و قلاب دوزی شده چینی كه از حیث كیفیت و رنگ و طرح از پارچههای اروپایی بسیار برتر بودند، تحسین اروپاییان را برانگیخته و موجب تقلید آنان شدند (50).
در شهرهای مختلف ایتالیا، ماشینهای ابریشم كشی به طور كامل شبیه به نمونههای چینی آن میدیدیم. در آن روزها، بازرگانان اروپایی در سفرهای خود به شرق، طرحهایی را به اروپا میبردند (51). نكته مهم اینكه، ابداع ماشینهای ابریشم كشی در 1090م در چین صورت گرفت. ماشینهای چینی از ركابهایی برای چرخاندن قرقرههای ابریشم، صفحه شیب دار و سیستم غلطی تشكیل شده بودند. ماشینهای ایتالیایی حتی در كوچكترین جزء نیز مانند ماشینهای چینی بودند (52) ایتالیاییها تا قرن هجدهم، همچنان كم و بیش مدل ماشینهای چینی را باز تولید میكردند (53). مدلهای ماشین چینی توسط اسپانیای عصر مسلمین به اروپا وارد شد و در آنجا كلیه ویژگیهای ماشینهای بافندگی بزرگ گسترش یافت و تولیدات پارچههای اسلامی در خلال قرنهای زیاد بر بازارهای اروپایی غلبه داشتند.
كارخانه كاغذسازی
یكی از مهمترین صنایع اروپای قرون وسطی، صنعت تولید كاغذ بود. اما در اسپانیای عصر مسلمین در 1150م كاغذ تولید و از آنجا به كل اروپا توزیع میشد. اولین بار كاغذ در چین در سال 105 میلادی توسط تسای لون (54) ابداع شد و كمی بعد از آن صنعت كاغذ سازی آغاز شد (55). اما چگونه به اروپا رسید؟ براساس توضیح درست توماس كارتر (56)، كاغذ به طور كامل به تدریج به سوی غرب اشاعه یافت و بین قرنهای چهارم تا ششم میلادی، به تركستان رسید، اما خیلی كم مورد استفاده قرار گرفت. كاغذ در آسیای مركزی و ایران، بسیار پیشتر از نبرد تالاس (57) در 751م، وجود داشت (58)، اما بعد از این نبرد خاص، اسرای چینی، فناوری بسیار مهم كاغذسازی را به سایر نقاط جهان اشاعه دادند. قزوینی مینویسد:در میان اسرای جنگیای كه از چین آورده شده بودند، فردی بود كه چگونگی ساخت كاغذ را میدانست و آن را انجام میداد. بعد از آن تولید كاغذ گسترش یافت تا جایی كه فعالیت اصلی مردمان سمرقند شد و از آنجا به سایر كشورها صادر میشد (59).
به راستی، تولید كاغذ در سال 794م از سمرقند به بغداد اشاعه یافت و كاغذ عربی در دمشق تولید شد- در اروپا به آن " كاغذ دمشقی" میگفتند. تا قرن پانزدهم، دمشق همچنان تهیه كنندهی عمدهی كاغذ برای اروپا بود. در مجموع تجارت و سایر قراردادها بین اعراب و چینیها، موجب شد اعراب به زودی كاغذ را بشناسند. كلماتی مانند " كاغذ" و معادل آن " قرطاس" كه در قرآن هم آمده است، ریشهی چینی دارند (60).
با وجود اینكه پیشرفتهای اولیه در كاغذسازی توسط چینیها صورت گرفت، اما عربها نیز در این كار، قدمهای جداگانهای برداشتند. عربها چون برای خطاطی قلم به كار میبردند، باید كاغذ سفت تری مناسب آن تولید میكردند (برخلاف چینیها كه از قلم مو استفاده میكردند). صنعت كاغذسازی بعدها در سال 1150م به اسپانیای دوران مسلمین رسید و از آنجا در سال 1157م به فرانسه و در 1276م به ایتالیا (هزار سال بعد از ابداع آن توسط چینیها) گسترش یافت (61). از نشانههای تأثیر مسلمین بر صنعت كاغذسازی، كاربرد واژه "ریم" (62) در انگلستان و "ریسما" (63) در ایتالیا برای كاغذ است. اما عبارت اولیه و قدیمتر عربی آن "ریسماه" (64) است. (65)
صنعت اولیه آهن در اروپا
با وجود آغاز تولید آهن در سالهای پیش از میلاد، چینیها در طول قرن یازدهم در دوران "معجزهی سلسلهی سونگ"، در تولید آهن از همه جلوتر بودند. از زمان كشف این ماده تا رسیدن آن به اروپا برای استفاده در موتورهای احتراقی با عمل به وسیله قدرت آب و لولههای پیستونی، به ترتیب بین 11 و 14 قرن طول كشید (66). (آهن) فلوسوفن اروپایی كه در چهاردهمین قرن به جای استوكوفن اتریشی نشست، گام نهایی انتقال فناوری چین از راه آسیای مركزی، سیبری، تركیه و روسیه بود (67). هندیان و مسلمانان نیز در جای خود، تولیدكنندگان مهمی بودند. در اسلام، صنعت آهن جایگاه حیاتی داشت. در قرآن آمده است كه"خداوند آهن را به زمین فرستاد كه در آن استحكام و منافع بسیار برای انسان است" (68). به نظر میرسد اولین بار صنعت آهن از راه پل ارتباطی مسلمین به اروپا اشاعه یافت.ساخت ساعت در اروپا
دیوید لاندز، نویسندهی معروف اروپامداری، میگوید "ساعت بزرگترین محصول نبوغ مكانیكی اروپاییان قرون وسطی بود" (69). براساس ادعاها، اولین ساعت عمومی در سال 1309م در میلان بر برج كلیسای سنت استرگیو نصب شده بود. اولین ساعت قابل حمل نیز در سال 1335م در قصر ویسكونتی در میلان دیده شد. اندیشمندان اروپامدار، در گفتارها تصدیق كردهاند كه از سازنده آن بی اطلاع هستند (70). این فرض كه چینیها به آن حد نرسیده بودند كه به ساعت وابسته شوند، فرض معقولی است. اما اینكه چینیها به ساعت بی علاقه بودند و توانایی ساخت ساعت مكانیكی را نداشتند، ادعای نادرستی است. واقعیت این است كه سوتسو جونگ (71) در پایان قرن یازدهم میلادی یك ساعت نجومی ساخته بود. در 1086م، امپراتور چین به جونگ فرمان داده بود كه ساعت قدیمیتر حلقهای (ساخته هن كونگ لین) را بازسازی كند. نیدهام با اشاره به اظهارات سوتسو جونگ درباره ساعت خودش نتیجه میگیرد كه "گفتار دقیق و واضح او، سازمان دهنده یكی از بزرگترین دستاوردهای فنی قرون وسطی، در همهی تمدنهاست (72)". بزرگترین مشكل در ساخت ساعت به اختراع ساز و كار رهانش (73) برمیگشت؛ یعنی وسیلهای كه حركات میلهها و عقربهها را برای محاسبه دقیق زمان تنظیم میكند. كاردول (74) مینویسد "ما در مورد مراحل كار فرد یا افراد نابغهای كه مخترع ساز و كار رهانش بودند، هیچ اطلاعی نداریم... شاید اختراع این ساز و كار، بزرگترین اختراع بی سابقه انسان بعد از پیدایش چرخ باشد" (75). اما چینیها (و شاید ای سینگ (76) در 725م) با اختراع ساز و كار رهانش، معمای كاردول را حل كردهاند. شواهد موجود نشان میدهد كه این اختراع از چین به غرب گسترش یافته است. در ظاهر این ایده ابتدا به خاورمیانه اسلامی رسیده است. در سال 1277م (حدود 60 سال پیش از ساعت ویسكونتن) یك متن عربی در مورد چگونگی محاسبه زمان، در تولدو (77) ترجمه شد كه ایدهی ساعت رانده شده با وزنه، همراه با رهانش جیوهای را نشان داد (78). گفتنی است كه كلیهی فناوریها و ساز و كارهای ساعت ساخته شده اروپایی شامل سیستم خودكار، چرخ دندههای پیچیده، دو نگه دارنده قسمتها، وزنه رهاننده و سیگنالهای شنیداری همگی از دانش ساعت سازی اندلسی (اسپانیای عصر مسلمین) سرچشمه گرفتهاند (79). جالب است كه لین وایت ریشه این شش وسیله را در باسكرای هند در قرن دوازده جست و جو میكند (80). به هر حال با توجه به شباهت بسیار زیاد ساعتهای اروپایی با ساعت سوتسوجونگ، میتوان گفت كه چینیها (و شاید هندیها) توسط مسلمانان، تأثیر زیادی بر ساعت سازان اروپایی داشتهاند. حتی اگر این شواهد را نیز در نظر نگیریم، حداقل با این بحثها میتوانیم این ادعای اروپامداری را رد كنیم كه میگوید چینیها از نظر فنی آن قدر پیشرفته نبودهاند كه بتوانند ساعت بسازند.نتیجه گیری
این گفته كه ایتالیاییها در بیشتر دوران قرون وسطی در پیشرفت اروپا نقش مهمی داشتهاند، به طور كامل معقول به نظر میآید. اما این پندار كه ایتالیا پیشگام همهی اختراعاتی بود كه سرمایه داری اروپا را به جلو برد، افسانهای بیش نیست. تأثیر شرق بر ایتالیا بسیار پردامنه و عمیق بوده است. هر وقت به ایتالیا میاندیشیم، به یاد غذای بی نظیرش (پیتزا) و بسیاری از صنایع دستی و محصولات فرهنگیاش میافتیم. جالب است بدانیم كه مواد لازم برای پخت پیتزا ابتدا از مصر باستان به دست آمد. عربها كشت برنج و زعفران را در سیسیل و اسپانیا باب كردند (كه ساخت پاالا (81) را ممكن ساخت). كافی (قهوه) [برگرفته از واژهی عربی قهوه] از اتیوپی آمد (82). اما رشتهی فرنگی یا اسپاگتی از چین به ایتالیا نیامد، بلكه اتروسكانهای (83) باستان بودند كه آن را در بخش غربی ایتالیا به عمل آوردند.بنابر گفتهها، یكی از بزرگترین نشانههای نبوغ ایتالیاییها در ساخت پل پنت وِشو (84) نهفته است. اما به قول میشل ادوارد:
مسئولان ساخت اولین پلهای مدور یا كمانی در اروپا مانند پل پنت وِشو، به گمان بسیار تحت تأثیر اقدامات پیشگامانه چینیها در این زمینه بودهاند. به راستی آوازه تكنسینهای چینی چندین قرن پابرجا ماند. پطركبیر روس، در فرایند نوسازی كشورش، در سال 1675 برای ساخت پروژهها پل سازیاش از مهندسان چینی دعوت به عمل آورد. (85)
نیدهام نیز در ارتباط با پل پنت وشو مینویسد "پلی مشابه همین پل و با ویژگیهایی پیشرفتهتر، حوالی سال 610م در چین توسط یك مهندس بسیار خبره به نام لی چون (86) ساخته شده بود" (87). افزون بر این، پیش از قرن چهاردهم، نزدیك به بیست پل با همین ویژگیهای معماری در چین وجود داشته است. با در نظر گرفتن اینكه غربیها (از جمله ماركوپولو) از این پلها دیدن كرده و از تماشای آنان شگفت زده شدند، به گمان بسیار همین دانش، انگیزهای برای مهندسان ایتالیایی بوده باشد.
با همهی اینها، وقتی به ایتالیا میاندیشیم، اغلب رنسانس را به خاطر میآوریم كه موجب پویایی اروپا شد و با پیشرفت غرب به سوی مدرنیتهی سرمایه داری به اوج خود رسید. در این باره بیشتر به لئوناردو داوینچی میاندیشیم كه اصرار داشت نقاشی باید بر ریاضیات، به خصوص هندسه و نورشناسی استوار باشد. اما هندسه و نورشناسی داوینچی، توسط مسلمانان خاورمیانه و شمال آفریقا رشد و توسعه یافت و به اروپا منتقل شد. به واقع در پس رنسانس غربی، شرق وجود داشت. بنابراین در پایان، پیش فرض سنتی تاریخ اروپامداری كه میگوید اهرم قدرت جهانی به ترتیب از ایتالیا به شبه جزیره ایبری (اسپانیا و پرتغال ...) منتقل شد و این شبه جزیره عصر اكتشافات اروپا را آغاز كرد، دیگر افسانه است.
پینوشتها:
1. Armando Sapori cited in Fernand Braudel, Civilization and Capital-ism, 15th-18th Century, II! (Berkeley: University of California Press, 1992) , p. 91.
2. E.g. Charles Kindleberger, World Economic Primacy. 1500-1990 (New York: Oxford University Press, 1996).
3.autocephalous
4. Braudel, Civilization, 111, p. 94.
5. Adam Smith, The Wealth of Nations (New York: The Modern Library, 1937 11776||, p. 13.
6.Western Stadt Luft Mucht Frei
7.long-distance trade
8.champagne fairs
9. Janet L. Abu-Lughod, Before European Hegemony (Oxford: Oxford University Press, 19891, p. 108,- Andnl Wink, Al-Hind: the Making of the lndo-lslamic World, I (Leiden: E. J. Brill, 1995), pp. 35-8.
10.Levant
11. Braudel, Civilization, III, pp. 128, 132.
12.Commenda
13. Braudel, Civilization, III., pp. 129-30; Douglass North and Robert Thomas, The Rise of the Western World (Cambridge: Cambridge University Press, 197.3), p. 53.
14. M. J. Kister, "Mecca and Tamim", loumal of the Economic and Social History of the Orient 8 (1965|, 117ff.
15. lack Goody, The East in the West [Cambridge: Cambridge University Press, 1996), p. 58.
16.Abraham Udivutch
17.خیار در اصطلاح فقهی و حقوقی حقی است برای متبایعین یا یكی از آنان كه میتوانند عقد لازم را بر هم زند- م.
18.مضاربه، قراردادی اقتصادی بین دو نفر كه یكی صاحب مال و دیگری صاحب كار است.-م.
19. Abraham L. Udovitch, "Commercial Techniques in Early Medieval Islamic Trade", in D. S. Richards (ed.J, Islam and the Trade of Asia (Oxford: Bruno Cassirer, 1970), p. 48.
20. Abraham L. Udovitch, Partnership and Profit in Medieval Islam (Princeton: Princeton University Press, 1970), p. 78; S. D. Goitein, A Mediterranean Society, I (Berkeley: University of California Press, 1967), pp. 362-7.
21. Abu-Lughod, Hegemony, p. 216.
22. Goitein, Mediterranean Society, I, pp. 197-9; Udovitch, "Commercial Techniques", pp. 61-2.
23.Demand note
24. Abu-Lughod, Hegemony, p. 223.
25. Goody, East, p. 79; Abu-Lughod, Hegemony, p. 224.
26.double-entry
27. Kenneth Pomeranz, The Great Divergence (Princeton; Princeton University Press, 2000), pp. 168-9; Goody, East, p. 75.
28. Goody, East, pp. 68, 72.
29. Emile Savage-Smith, "Celestial Mapping", in J. Brian Harley and David Woodward (eds.), History of Cartography, II (1] (Chicago: Chicago Uni¬versity Press, 1992), pp. 12-70; Paul Kunitzsch, The Arabs and the Stars (Northampton: Variorum, 1989), chs. 8, 10.
30. Kunitzsch, Arabs, ch. 9.
31. Joseph Needham, Wang Ling and Lu Gwei-DJen, Science and Civilisa¬tion in Chino, IV (3| (Cambridge: Cambridge University Press, 1971), pp. 554-84; Hans Breuer, Columbus was Chinese (New York. Herder and Herder, 19721, pp. 83-102.
32. George F. Hourani, Arab Seafaring in the Indian Ocean in Ancient and Early Medieval Times (Beirut: Khayats, 1963), pp. 108-9.
33.L.White
34.C.Ciplla
35. Carlo Cipolla, Before the Industrial Revolution (London: Routledgc, 1993) , p. 210.
36.A.Pacey
37. Arnold Pacey, Technology in World Civilization (Cambridge, Mass.: MIT Press, 1991), p. 43.
38.Hill
39. Ahmad Y. al-Hassan and Donald R. Hill, Islamic Technology (Cam¬bridge: Cambridge University Press, 1986), p. 53.
40.Norias
41.Orontes River
42.Khattara
43. Jonathan Bloom and Sheila Blair, Islam: Empire of Faith (London: BBC Worldwide, 2001), pp. 104-5.
44. Hugh Thomas, An Unfinished History" of the World (London: Paper- mac, 1995), pp. 92-3.
45.Trip hammer
46. Joseph Needham and Wang Ling, Science and Civilisation in China, IV (2) [Cambridge: Cambridge University Press, 1965), pp. 556-7.
47. R. J. Forbes, fPower", in Charles Singer, E. J. Holm yard, A. R. Hall and T. I. Williams (eds.), A History of Technology, 11 [Oxford: Clarendon Press, 1956), pp. 614-17.
48. Dieter Kuhn, Science and Civilisation in China, V (9) (Cambridge: Cambridge University Press, 1988), pp. 419-33.
49.H.honour
50. Hugh Honour, Chinoiserie: the Vision of Cathay (London: John Mur-ray, 1961), p. 35.
51. Robert Temple, The Genius of China (London: Prion Books, 1999), p. 120.
52. Pacey, Technology, pp. 103-7; Temple, Genius, pp. 120-1.
53. Kuhn, Science, V (9), pp. 428-33.
54.Ts ai Lun
55. Thomas F. Carter, The Invention of Printing in China and its Spread Westward (New York: The Ronald Press Company, 1955), ch. 13.
56.Tomas Carter
57.Talas
58. Jacques Gernet, A History of Chinese Civilization (Cambridge: Cam-bridge University Press, 1999), p. 288.
59. ALQazwini cited in al-Hassan and Hill, Islamic Technology, p. 191.
60. Tsien Tsuen-Hsuin, Science and Civilisation in China, V (I) (Cam-bridge: Cambridge University Press, 1985), p. 297.
61. Carter, Invention, ch. 13; Tsuen-Hsuin, Science, V (1), pp. 296-9.
62.Ream
63.Risma
64.Rismah
65. Al-Hassan and Hill, Islamic Technology, p. 192.
66. Joseph Needham, Science and Civilisation in China, I (Cambridge: Cambridge University Press, 1954), p. 240.
67. Braudel, Civilization, I, p. 376.
68.اشاره به سوره مباركه حدید، آیه 25-م.
69. David S. Landes, The Wealth and Poverty of Nations (London: Little, Brown, 1998), p. 49.
70. Ibid., p. 48.
71.Su Tzu Jung
72. Needham and Ling, Science, IV (2), p. 464, and pp. 446-63; cf. Gernet, History, p. 341.
73.Escapement mechanism
منظور چرخ دنگ یا مخرج عقربهها است-م.
74.Cardwell
75. D. S. L. Cardwell, Technology. Science and History (London: Heine* mai\n, 1972), p. 14.
76.I Hsing
77.Toledo
78. Clive Ponting, World History (London: Chatto and Windus, 2000), p. 371.
79. Donald R. Hill, Studies m Medieval Technology (Aldershot; A.shgate, 19981, ch. 13, p. 15.
80. White, Medieval Religion, pp. S2-4.
81.Paella
82. Bloom and Blair, Islam, pp. 106-7.
83.Etruscans
84.Ponte Vecchio
85. Michael Edwardes, East-West Passage (New York; Taplinger, 1971), p. 85.
86.Li Chhun
87. Needham ct ah, Science, IV (3j, p. 177.
هابسون، جان، (1387)، ریشههای شرقی تمدن غرب، ترجمه مسعود رجبی، موسی عنبری ... ، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}